جزئیات تازه از خیانت دیوید بکام به همسرش
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۱۶۲۲۹
آفتابنیوز :
ویکتوریا بکام برای اولین بار در مورد دردی که از خیانت همسرش دیوید بکام احساس کرده بود صحبت کرد. اسطوره فوتبال انگلیس همچنین فاش کرد که ازدواج آنها پس از متهم شدن او به خیانت در حین بازی در اسپانیا در سال ۲۰۰۳ تحت فشار زیادی قرار گرفت. ویکتوریا در مستند جدید نتفلیکس میگوید که سختترین دوران زندگیاش بود و ناراحتتر از همیشه بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ویکتوریای ۴۹ ساله در این مستند گفت: «این سختترین دوره بود، زیرا احساس میکردیم دنیا علیه ما است. اگر کاملاً صادق باشم، ما علیه هم بودیم. تا قبل از مادرید گاهی اوقات احساس میکردیم که ما در برابر دیگران هستیم، با هم بودیم، به هم متصل بودیم، همدیگر را داشتیم. اما زمانی که در اسپانیا بودیم واقعاً حس نمیکردیم که همدیگر را داریم؛ و این غمانگیز است. من حتی نمیتوانم شروع کنم که به شما بگویم چقدر سخت بود و چقدر روی من تأثیر گذاشت. کابوس بود. یک سیرک واقعی بود، همه آمدن سیرک به شهر را دوست دارند، درست است؟ مگر اینکه خودت در وسط سیرک باشی.»
از ویکتوریا پرسیده شد که آیا از شوهرش رنجیده بود. او پاسخ داد: «اگر کاملا صادق باشم بله، هیچوقت در زندگیام آنقدر ناراحت نبودم.» ویکتوریا اضافه کرد که برای حمایت از همسرش در فوتبال، همه چیز را در خودش میریخت. در این مستند چهار قسمتی که از امروز در دسترس است از زنی که دیوید متهم به داشتن رابطه نامشروع با او شده بود اسمی برده نشد.
دیوید با یادآوری آن روزها گفت: «داستانهای وحشتناکی وجود داشت که پرداختن به آنها دشوار بود. این اولین باری بود که من و ویکتوریا در ازدواجمان تحت چنین فشاری قرار میگرفتیم.»
او در پاسخ به سوال کارگردان «فیشر استیونز» در مورد اینکه چطور ازدواجشان دوام آورد، گفت: «هربار که بیدار میشدیم حس میکردیم که همه چیز عوض شده، هردو در آن زمان میدانستیم که همدیگر را از دست نمیدهیم، اما داریم غرق میشویم. در نهایت این زندگی خصوصی ماست. بعضی روزها با خودم فکر میکردم چطور بر سر کار بروم، چطور به زمین تمرین بروم و وانمود کنم که مشکلی وجود ندارد؟ هر روز که چشم باز میکردم از نظر جسمی احساس بیماری میکردم.»
دیوید اعتراف کرد که پس از ترک باشگاه دوران کودکیاش منچستریونایتد، سازگاری با زندگی اسپانیایی برای او دشوار بود، و از ماندن ویکتوریا در لندن در اوایل این انتقال، به عنوان عاملی برای تنهایی خود یاد کرد. این زوج همچنین به جزئیات آسیب دخالت پاپاراتزیها و تأثیر احتمالی آن بر پسر اولشان بروکلین میپردازند.
در یک بخش جذاب دیگر، ویکتوریا به یاد میآورد که در سال ۲۰۰۵ نزدیک به زایمان پسر سومشان کروز بود و دیوید آنجا نبود، زیرا باید به عکسبرداری با افراد مشهور میرفت. یک روزنامه با عکسی از دیوید در کنار جنیفر لوپز و بیانسه نشان داده شد. ویکتوریا گفت: «من میگفتم: جدی، من در شرف ترکیدن هستم، شوخی میکنی؟! تو یک عکسبرداری لعنتی با جنیفر لوپز داری که زیباست و قصد زایمان هم ندارد.
من سزارین کردم و یادم میآید آنجا دراز کشیده بودم و اصلا در آن حالت احساس زیبایی نمیکردم، و یادم میآید که شخصی صفحه اول روزنامه را به من نشان داد که تصویری زیبا از دیوید بین جنیفر لوپز و بیانسه بود و تیترش این بود «پوش چه میگوید؟» اجازه بدهید به شما بگویم پوش (لقب ویکتوریا) چه میگوید. پوش عصبانی است؟!»
در این مستند، دیوید همسرش را به دلیل تحمل خودخواهیهای او در حرفهاش که شامل انتقال به لسآنجلس گلکسی در سال ۲۰۰۷ میشود، تحسین میکند. ویکتوریا گفت که دوران حضورشان در لسآنجلس را دوست دارد در حالی که بکام اعتراف کرد که برای کنار آمدن با استانداردهای فوتبال MLS تلاش زیادی میکرد.
این زوج که به وضوح در صحنههای بعدی مستند خوشحالتر هستند، فیلمبرداری قسمتهای اول مستند را مانند «درمان» توصیف میکنند. ویکتوریا با لبخند گفت: «درد زیادی را رها کردم. آن را «درمان» مینامم. با خشم فروخورده زیاد و ناامیدی در قسمتهای اول (مصاحبههای مستند) کنار آمدم و احساس آرامش میکنم، الان همه آنها را میفهمم.»
منبع: خبر ورزشیمنبع: آفتاب
کلیدواژه: دیوید بکام ویکتوریا بکام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۱۶۲۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عروس بزرگ امام چرا همسرش را «داداش» صدا میزد؟
عروس ارشد امام در خاطراتی از همسرش شهید آیت الله مصطفی خمینی گفته بود: آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.
به گزارش عصر ایران، صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳، خبر فوت معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی، دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی و عروس ارشد امام (ره) منتشر شد.
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
او در خاطرهای دیگر که جماران منتشر کرده، درباره همسرش گفته بود؛ «آقا مصطفی مثل بقیه آخوندها و روحانیون نبود و خیلی مدرن و امروزی بود و مثل برخی از روحانیون در خیلی از مسائل و موضوعات از جمله حجاب، سختگیری نمیکرد و به من نمیگفت این جوری رو بگیر و یا آنگونه که در میان زنان نجف، بهخصوص زنهای روحانیون متداول و متعارف بود، از من نمیخواست مثل آنها پوشیه بزنم؛ ولی دیگران در این زمینه سختگیری میکردند و اگر بدون پوشیه بیرون میآمدیم، به امام خبر و گزارش میدادند.
یادم هست یک روز که پوشیهام را روی صورتم نینداخته بودم، یک روحانی دنبالم آمد و گفت پوشیهات را روی صورتت بینداز، اما من اعتنا نکردم و به راهم ادامه دادم، ولی او دست بردار نبود و تا درب منزل مرا تعقیب کرد و به دنبالم آمد و خانه را شناسایی کرد و بعداً قضیه را به حاج آقا مصطفی گفت، اما حاج آقا مصطفی که اصلاً به این چیزها اعتقاد نداشت، به جای این که دل به دل او بدهد، چند تا بد و بیراه به او گفت. آقا مصطفی اصلاً از وضعیت نجف راضی نبود و میگفت اگر به خاطر امام نبود، در اینجا نمیماندم و به ایران برمیگشتم؛ البته جدا از وضعیت امام، خود ایشان هم اگر به ایران میآمد دستگیر میشد.»